Reza Yazdani Rastaakhiz Lyrics

ای رستخیز ناگهان
وی رحمت بیمنتها
ای آتشی افروخته
در بیشه اندیشه ها

خورشید را حاجب تویی
امید را واجب تویی
مطلب تویی طالب تویی
هم منتها هم مبتدا

در سینه ها برخاسته
اندیشه را آراسته
هم خویش حاجت خواسته
هم خویشتن کرده روا

ای یار ما عیار ما
دام دل خمار ما
پا وا مکش از کار ما
بستانگر و دستارما

ای آفتابی آ مده
بر مفلسان ساقی شده
بر بندگان خود را زده
باری کرم باری عطا

ماییم مست سر گران
فارغ ز کار دیگران
عالم اگر بر هم رود
عشق تو را بادا بقا

عشق تو کف برهم زند
صد عالم دیگر کند
صد قرن نو پیدا شود
بیرون ز افلاک و خلا

ای یار ما عیار ما
دام دل خمار ما
پا وا مکش از کار ما
بستانگر و دستارما

ای روح بخش بی بَدَل
وی لذت علم و عمل
باقی بهانه ست و دغل
کاین علت آمد وآن دوا

گر زنده جانی یابمی
من دامنش برتابمی
ای کاشکی درخوابمی
در خواب بنمودی لقا

See also:

77
77.41
Kent (Du & jag döden) 09 Romeo återvänder ensam Lyrics
Vika & Linda Hard Love Lyrics