Faramarz Aslani Shab Lyrics

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است

ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است

اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را

عشق می باید این روزگاران خدا را

هرچه خواهی تو از لطف اوآرزو کن

چاره ی خویش را از دلت جستجو کن

دامن افسردگی ها رها کن که بای

بر نگیرد زدوش تو اندوه آری

چون کبوتر بزن پر بزن پر که گوئی

از نشستن تو یارا مرادی نجویی

پر بکش سوی روشنی ها که شاید

از پس تیرگی ها آفتابی در آید

گر تو را بخت یارا نه چندان به کام است

ور تو را گوشه ی تیرگی ها مقام است

اشک و آهت نبخشد پناهی که دنیای ما را

عشق می باید این روزگاران خدا را

See also:

121
121.7
Pistas De Boleros ENVIDIA Lyrics
David Gueta vs The Egg Love Don't Let Me Go (Walking Away) Lyrics